تحول در پیشگیری از خودکشی با تمرکز بر تغییرات مغزی و تجربیات کودکی

تحول در پیشگیری از خودکشی با تمرکز بر تغییرات مغزی و تجربیات کودکی

اکسیداک/البرز عضو هیئت علمی گروه علوم شناختی جهاددانشکاهی البرز با اشاره به اینکه بررسی ها نشان می دهد که سختی های دوران کودکی می توانند مغز افراد را به گونه ای تغییر دهند که احتمال خودکشی در بزرگسالی بیشتر شود گفت: اگر بتوانیم با کمک ابزارهای علمی این تغییرات را زود تشخیص دهیم می توانیم درمان هایی ارائه کنیم که دقیقاً متناسب با شرایط هر فرد باشد.

به گزارش اکسیداک الهه تکیه روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت در نشست تخصصی پیشگیری از خودکشی که با همکاری جهاددانشگاهی واحد البرز برگزار شد اظهارکرد: در مطالعات اخیر مشخص شده است که افراد در معرض خطر خودکشی از تغییرات ساختاری و عملکردی در مغز برخوردارند. این تغییرات نه تنها به دلیل عوامل ژنتیکی بلکه بر اثر تجارب منفی دوران کودکی مانند سوءاستفاده های جسمی جنسی یا محرومیت های شدید ایجاد می شود. چنین تجربه هایی می توانند باعث ایجاد تغییرات اپی ژنتیک در مغز شوند که در نهایت منجر به بروز رفتارهای خودکشی گرایانه در بزرگسالی شوند.

وی در ادامه با اشاره به مدل «دیاتز» گفت: این مدل به وضوح بیان می کند که افراد مستعد خودکشی به دلیل حساسیت بالاتر به استرس ها و شرایط محیطی دشوار بیشتر در معرض این رفتار قرار دارند. حساسیت به استرس های درونی مانند اختلالات روانی یا استرس های بیرونی نظیر مشکلات مالی یا روابط فردی می تواند فرد را به سمت رفتارهای خودکشی گرایانه هدایت کند.

عضو هیئت علمی گروه علوم شناختی جهاددانشگاهی البرز تصریح کرد: در مغز این افراد تغییرات قابل توجهی در نواحی مختلف از جمله قشر پیشانی و نواحی ونتریکولار مشاهده می شود. این تغییرات موجب می شود که افراد در شرایط خاص به شدت آسیب پذیر شوند و به سرعت تحت تأثیر استرس های لحظه ای قرار گیرند و دست به خودکشی بزنند. این تغییرات ساختاری در مغز موجب می شود که این افراد به شدت تحت تأثیر محرک های هیجانی قرار بگیرند.

ویژگی های عصبی افراد در معرض خودکشی

تکیه در بخش دیگری از سخنان خود به جزئیات بیشتری در خصوص تغییرات ساختاری مغز افراد اقدام کننده به خودکشی پرداخت و توضیح داد: در تحقیقات انجام شده مشخص شده است که نواحی مغزی از جمله قشر پیشانی و سیستم های عصبی ویژه در افراد دارای سابقه خودکشی با تغییرات چشم گیری روبه رو هستند. این تغییرات ساختاری به طور خاص در پاسخ به تجربه های ناملایمات دوران کودکی رخ می دهند. به طور خاص این نواحی مغزی مسئول پردازش اطلاعات هیجانی تصمیم گیری و پاسخ به استرس هستند. تغییرات در این نواحی می تواند منجر به حساسیت بیشتر افراد به استرس ها و شرایط زندگی شده و رفتارهای خودکشی گرایانه را در پی داشته باشد.

تکیه با اشاره به مطالعات اخیر که در مجلات معتبر علمی منتشر شده است گفت: تحقیقات نشان می دهد که ناملایمات دوران کودکی به همراه تغییرات ژنتیکی شرایط مغزی خاصی را در افراد ایجاد می کند که موجب افزایش آسیب پذیری روانی در بزرگسالی می شود. این افراد به دلیل تغییرات مغزی و ژنتیکی بیشتر در معرض خطر خودکشی قرار دارند و ممکن است با کوچک ترین فشارهای روانی به سمت خودکشی سوق پیدا کنند.

وی افزود: این تغییرات نه تنها بر ابعاد روانی افراد تأثیر می گذارند بلکه در برخی موارد افراد مبتلا به اختلالات روانی شدیدتر با شرایط زندگی دشوارتر مواجه می شوند. بنابراین این افراد در برابر فشارهای اجتماعی و محیطی به شدت آسیب پذیر هستند و حتی ممکن است به دلیل استرس های لحظه ای اقدام به خودکشی کنند.

تکیه در ادامه با اشاره به اینکه دو دسته عمده از افراد درگیر افکار خودکشی گفت: گروه نخست افرادی هستند که در لحظه و به دنبال فشارهای روانی یا هیجانی ناگهانی دست به خودکشی می زنند. این گروه اغلب فاقد برنامه ریزی و قصد قبلی هستند و واکنش آن ها بیشتر از نوع آنی و هیجانی است. در مقابل گروه دوم با افکاری پایدار و برنامه ریزی شده برای خودکشی مواجه اند. این افراد اغلب شناخت عمیق تری نسبت به خودکشی دارند و گاهی برای اجرای آن طرح و نقشه مشخصی نیز تدوین می کنند.

این پژوهشگر حوزه علوم شناختی توضیح داد: از منظر عصب شناسی گروه دوم به واسطه عملکرد بهتر نواحی شناختی مغز قدرت برنامه ریزی و تصمیم گیری بالاتری دارند؛ اما همزمان تغییرات پایدار و مزمن تری نیز در ساختارهای مغزی آن ها دیده می شود. به همین دلیل رویکردهای درمانی در مورد این گروه باید بسیار هدفمندتر و دقیق تر طراحی شود.

تکیه با تأکید بر اهمیت بهره گیری از فناوری های نوین در درمان اختلالات روانی و جلوگیری از خودکشی تصریح کرد: امروزه روش های مختلفی از جمله تصویربرداری های پیشرفته مغزی تحلیل های ژنتیکی و بررسی های اپی ژنتیک در شناسایی افراد در معرض خطر به کار گرفته می شود. به طور خاص تصویربرداری ها به ما کمک می کنند تا نواحی خاصی از مغز را که دچار اختلال عملکرد یا کاهش فعالیت هستند شناسایی کنیم.

وی افزود: پس از تشخیص دقیق روش هایی مانند تحریک مغزی غیرتهاجمی شامل تحریک مغناطیسی مغز تحریک الکتریکی با جریان مستقیم نوروفیدبک و در برخی موارد تحریک عمقی مغز  به کار گرفته می شوند. این روش ها می توانند با تنظیم فعالیت نورونی و بازسازی شبکه های عصبی ساختار مغزی فرد را به سمت تعادل و سلامت هدایت کنند.

پایان نسخه های یکسان؛ آغاز دوران درمان های شخصی سازی شده

عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی البرز در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: یکی از مهم ترین تحولات در علم روان شناسی و علوم اعصاب گذار از درمان های کلی و نسخه های یکسان برای همه افراد به سمت طراحی مداخلات شخصی سازی شده است. به بیان ساده هر فرد بر اساس ویژگی های مغزی تجربیات زندگی و زمینه های ژنتیکی اش نیازمند الگویی خاص از درمان است.

وی با اشاره به اهمیت درمان های فردمحور گفت: برای مثال اگر تصویربرداری ها نشان دهد که ناحیه خاصی از مغز در یک فرد بیش از حد فعال یا کم فعال است مداخلات باید دقیقاً همان ناحیه را هدف قرار دهند. در چنین شرایطی نسخه های عمومی دارویی دیگر پاسخ گو نیستند و باید از ترکیبی از درمان های شناختی دارویی و نورومدولاسیون بهره برد.

تکیه در پایان خاطرنشان کرد: اگر بتوانیم از ابزارهای علمی و فناوری های دقیق تصویربرداری برای شناسایی و مداخله به موقع استفاده کنیم می توانیم نه تنها در پیشگیری از خودکشی مؤثر باشیم بلکه در ارتقای کیفیت درمان اختلالات روانی نیز تحولی بزرگ ایجاد کنیم. این مسیر آینده نگرانه ترین و انسانی ترین راه برای کاهش آمار خودکشی در جهان خواهد بود.

پایان خبر اکسیداک

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تحول در پیشگیری از خودکشی با تمرکز بر تغییرات مغزی و تجربیات کودکی" هستید؟ با کلیک بر روی استان ها، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تحول در پیشگیری از خودکشی با تمرکز بر تغییرات مغزی و تجربیات کودکی"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه