
تفاوت بذل و هبه
تا حالا شده بخواهید مالی را به کسی ببخشید، اما ندونید اسم این کار دقیقا چی میشه و چه عواقب حقوقی ممکنه داشته باشه؟ مثلا دوست دارید به همسرتون ملکی رو هدیه بدید، یا شاید در شرایطی قرار گرفتید که مجبورید مهریهتون رو ببخشید و ته دلتون شک دارید که آیا بعدها میتونید پشیمون بشید و حرفتون رو پس بگیرید یا نه. اینجور وقت هاست که کلماتی مثل بذل و هبه و حتی ابراء به گوشتون می خوره و ممکنه حسابی گیج تون کنه. خب، خیالتون راحت! این مقاله دقیقاً برای همین نوشته شده که چراغ راهتون باشه و این مفاهیم رو طوری براتون باز کنه که هر ابهامی تو ذهنتون هست، از بین بره و بتونید با چشم باز تصمیمات حقوقی درست بگیرید. پس با ما همراه باشید تا ببینیم داستان این بخشش ها چیه!
هبه چیست؟ داستان یک بخشش از جنس قانون مدنی
بیایید از هبه شروع کنیم که پایه و اساس بخشش های حقوقی ماست. توی قانون مدنی خودمون، ماده ۷۹۵ خیلی شفاف می گه که «هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را به طور مجانی به کس دیگری تملیک می کند.» ساده تر بگم، هبه یعنی یه نفر (که بهش می گیم واهب) یه مال رو همین جوری و بدون اینکه چیزی در مقابلش بگیره، به یه نفر دیگه (که بهش می گیم متهب) میده و اون مال هم از آنِ متهب میشه. اون مالی هم که بخشیده شده، اسمش عین موهوبه هست. پس تا اینجا سه تا اسم داریم: واهب (بخشنده)، متهب (کسی که بهش بخشیده میشه) و عین موهوبه (مال بخشیده شده).
ارکان اصلی هبه: قبول و قبض، دو بالِ هبه
فکر می کنید همین که واهب بگه من این رو به تو بخشیدم کافیه؟ نه! هبه برای اینکه کاملاً درست و حسابی باشه و از نظر قانونی اعتبار پیدا کنه، سه تا رکن اساسی داره:
-
ایجاب واهب: یعنی واهب باید اراده و قصد بخشیدن داشته باشه و این قصدش رو اعلام کنه، مثلاً بگه این ماشین رو بهت هبه کردم.
-
قبول متهب: اینجاست که متهب باید این بخشش رو بپذیره. یعنی بگه قبول کردم یا با رفتار خودش نشون بده که قبول کرده. این نشون میده که هبه، یه قرارداد یا عقد دوطرفه است و مثل بعضی از کارهای حقوقی، تک طرفه نیست.
-
قبض عین موهوبه: این یکی خیلی مهمه و توی هبه نقش کلیدی داره. «قبض» یعنی متهب، اون مال بخشیده شده رو از واهب تحویل بگیره و در اختیار خودش قرار بده. ماده ۷۹۸ قانون مدنی میگه: «هبه واقع نمی شود مگر با قبول و قبض متهب.» یعنی اگه قبول و قبض اتفاق نیفته، کلاً هبه ای در کار نبوده. مثلاً اگه یکی به شما بگه این ساعت رو بهت هبه کردم ولی ساعتو دستت نده، از نظر قانونی هنوز هبه کامل نشده و تا وقتی ساعت رو نگیری، هبه معتبر نیست.
قبض در هبه امری کاملاً عرفی است و بستگی به نوع مال موهوبه و شرایطش داره. گاهی نیاز به امضای دفتر انتقال سهام هست، گاهی تحویل کلید یک ملک، و گاهی هم همین که مال در اختیار متهب قرار بگیره، کافیه. بدون قبض، هبه به رسمیت شناخته نمیشه.
ممکنه بپرسید قبض برای همه چیز یکسانه؟ قطعاً نه! برای یک کتاب ممکنه همین که دستتون بگیرید کافی باشه، اما برای هبه یک خانه، نیاز به تحویل کلید و اسناد و تصرف شماست. برای هبه سهام یک شرکت، طبق نظریه مشورتی قوه قضائیه، حتی ممکنه حضور واهب در شرکت و امضای دفتر انتقال ضروری باشه، چون تا سهام به اسم متهب نشه، نمیشه گفت قبض واقعی انجام شده.
موضوع هبه: از ماشین تا مهریه!
حالا چی رو میشه هبه کرد؟ فقط چیزای فیزیکی مثل ماشین و خونه؟ نه! هبه فقط به «عین معین» (یعنی یه مال مشخص و قابل لمس) محدود نمیشه. طبق قانون، میشه «دین» و «منفعت» رو هم هبه کرد. مثلاً یه نفر از شما طلبکاره، میتونه اون طلبی که از شما داره رو به شخص دیگه ای هبه کنه. یا حتی میتونه منفعتی که از یه مال داره (مثلاً اجاره بهای یک ملک) رو به یکی ببخشه. از همه مهم تر، زن میتونه مهریه خودش رو که یه نوع «دین» بر ذمه شوهرشه، به او بذل (هبه) کنه. پس، دایره هبه خیلی گسترده تر از چیزیه که در نگاه اول به نظر میاد.
انواع هبه: معوض یا غیرمعوض؟ فرقشون چیه؟
هبه دو نوع اصلی داره که فهمیدن تفاوتش خیلی مهمه:
-
هبه غیرمعوض (مجانی): این همون هبه ای هست که در حالت عادی توی ذهنمونه. یعنی واهب بدون اینکه چیزی از متهب بگیره، مالی رو بهش می بخشه. این نوع هبه، اصالتاً برای واهب «جایز» محسوب میشه، یعنی چی؟ یعنی واهب هر وقت دلش خواست، میتونه از این بخشش پشیمون بشه و مالش رو پس بگیره (بهش میگیم رجوع از هبه). البته به شرطی که مال هنوز باقی باشه.
-
هبه معوض (با شرط عوض): توی این مدل، واهب مالی رو به متهب می بخشه، ولی در مقابلش یه شرط میذاره که متهب هم یه کاری انجام بده یا مالی رو به واهب بده. مثلاً می گه این ماشین رو بهت هبه می کنم، به شرطی که هر ماه مادرم رو به دکتر برسونی یا این خونه رو هبه می کنم، به شرطی که یه تابلوی نقاشی به من بدی. اگر عوض داده بشه و شرط انجام بشه، دیگه واهب نمیتونه از هبه خودش رجوع کنه و مالش رو پس بگیره. اینجاست که هبه از حالت جایز خارج میشه و دیگه قابل فسخ نیست.
ماهیت عقد هبه: جایز بودن برای واهب، لازم بودن در بعضی شرایط
گفتیم که هبه در حالت عادی برای واهب «جایزه»، یعنی واهب میتونه پشیمون بشه و مال رو پس بگیره. اما این موضوع استثنائاتی هم داره. یعنی در بعضی موارد خاص، حق رجوع واهب از بین میره و هبه برای او هم «لازم» میشه، مثل قراردادهای دیگه که نمیشه به راحتی اون ها رو فسخ کرد. این موارد رو جلوتر بیشتر توضیح میدیم، اما همین رو بدونید که اگه واهب یا متهب فوت کنند، یا عین موهوبه از بین بره یا تغییر کنه، یا متهب پدر، مادر یا اولاد واهب باشه، دیگه حق رجوع از بین میره.
بذل چیست؟ وقتی بخشش وارد زندگی واقعی میشه
خب، تا اینجا با هبه آشنا شدیم. حالا بریم سراغ بذل. کلمه بذل از نظر لغوی یعنی بخشیدن، عطا کردن و یه چیزی رو رایگان به کسی دادن. در واقع، بذل توی زبان حقوقی ما، بیشتر یک اصطلاح عرفی و کاربردیه تا اینکه مثل هبه، تعریف کاملی در قانون مدنی داشته باشه. بذل اغلب وقتی به کار میره که داریم در مورد بخشیدن یه «حق» یا یه «دین» صحبت می کنیم، نه حتماً یه مال عینی و مشخص.
پرکاربردترین مصداق بذل: بذل مهریه!
مهم ترین و پرتکرارترین جایی که کلمه بذل رو میشنویم، توی بحث مهریه است. وقتی یه خانم مهریه اش رو به شوهرش می بخشه، این عمل رو «بذل مهریه» میگن. مثلاً در طلاق توافقی، خیلی پیش میاد که زن برای اینکه بتونه از شوهرش طلاق بگیره، قسمتی یا تمام مهریه اش رو می بخشه. بذل مهریه عموماً به معنای بخشش دینی هست که شوهر نسبت به پرداخت مهریه به گردنش داره.
البته بذل فقط محدود به مهریه نمیشه. مثلاً در عقد موقت (صیغه)، ممکنه مرد «مدت» باقی مانده از عقد رو به زن بذل کنه؛ یعنی از حق خودش برای ادامه عقد بگذره و عقد موقت تموم بشه. اما خب، بذل مهریه همون چیزیه که بیشتر باهاش سر و کار داریم.
رابطه بذل با هبه: آیا هر بذلی یک نوع هبه است؟
اینجا یه نکته حقوقی ظریف داریم. اکثر حقوقدان ها معتقدند که بذل، خصوصاً بذل مهریه، در واقع زیرمجموعه ای از هبه دین هست. یعنی وقتی یه زن مهریه اش رو به شوهرش میبخشه، داره اون دینی رو که شوهرش باید بهش بده، به خودش هبه می کنه. اگر این دیدگاه رو قبول کنیم، یعنی بذل مهریه هم باید تابع قواعد هبه باشه، از جمله نیاز به قبول شوهر و همچنین قابلیت رجوع در شرایط خاص.
تفاوت های کلیدی و جامع بین بذل و هبه: مقایسه گام به گام
حالا که هم هبه رو شناختیم و هم بذل رو، بیایید یه مقایسه مفصل داشته باشیم تا این دو تا مفهوم رو برای همیشه توی ذهنمون جدا کنیم.
توی نگاه اول، شاید بذل و هبه خیلی شبیه هم به نظر بیان، چون هر دو معنی بخشش و بخشیدن رو میدن. اما از نظر حقوقی، تفاوت های مهمی با هم دارن که دونستنشون برای تصمیم گیری های قانونی حیاتیه. فرق اصلیشون رو میشه توی این جدول دید:
معیار | هبه | بذل |
---|---|---|
نام و کاربرد | مفهومی عام و گسترده برای بخشش هر نوع مال (عین، دین، منفعت) | مفهومی خاص تر، اغلب برای بخشش حقوق دینی (مثل مهریه) |
ماهیت حقوقی | عقد معین (به صراحت در قانون مدنی تعریف شده است) | یک اصطلاح عرفی و رویه قضایی، که غالباً مصداق هبه دین در نظر گرفته می شود |
موضوع بخشش | می تواند عین (مثلاً خانه، ماشین)، دین (طلب) یا منفعت باشد | معمولاً و بیشتر، حق دینی (مثل مهریه) |
نیاز به قبض | بله، برای صحت هبه، قبض (تصرف متهب در عین موهوبه) لازم است. (ماده ۷۹۸ ق.م) | اگر به معنای هبه دین باشد، نیاز به قبض ندارد، اما نیاز به قبول مدیون دارد. (ماده ۸۰۶ ق.م) |
قابلیت رجوع | اصالتاً قابل رجوع است (جایز بودن برای واهب)، مگر در موارد استثنایی (ماده ۸۰۳ ق.م) | اگر مصداق هبه دین باشد، قابل رجوع است، مگر در صورت ابراء یا بخشش طلب به معنای ماده ۸۰۶ ق.م یا موارد خاص دیگر. |
جایگاه در قانون | کاملاً در قانون مدنی (مواد ۷۹۵ تا ۸۰۷) تعریف شده است | بیشتر در رویه قضایی و فقهی مطرح است و اغلب زیرمجموعه هبه دین قرار می گیرد |
تحلیل دقیق تر نقاط افتراق:
-
تمرکز بر عرف و کاربرد غالب: هبه یه کلمه حقوقی گسترده تره که شامل بخشیدن هر نوع مال میشه، از یه انگشتر گرفته تا یه زمین. اما بذل بیشتر توی بحث بخشیدن طلب یا حقوق دینی به کار میره، مخصوصاً توی پرونده های خانوادگی و مهریه.
-
جایگاه قانونی: هبه رو توی قانون مدنی می تونید پیدا کنید، با همه جزئیاتش. اما بذل، بیشتر جنبه عرفی و رویه قضایی داره و در عمل، وقتی مثلاً میگیم بذل مهریه، دادگاه ها و وکلا معمولاً اون رو به عنوان یه نوع هبه دین در نظر می گیرن.
-
نیاز به قبض: این یکی از مهم ترین تفاوت هاست. برای اینکه هبه یک مال عینی درست باشه، حتماً متهب باید اون مال رو تحویل بگیره و در تصرف خودش دربیاره. اما توی بذل (که اغلب مربوط به دین یا طلب میشه)، قبض به اون معنایی که توی هبه مال عینی داریم، معنا نداره. مثلاً وقتی مهریه بخشیده میشه، نیازی نیست که شوهر مهریه رو قبض کنه، بلکه همین که قبول کنه، کافیه.
بذل مهریه: پرکاربردترین مصداق بذل و ابهاماتش
بذل مهریه یکی از پرچالش ترین و مهم ترین مباحث در حقوق خانواده است. خیلی ها ممکنه فکر کنن وقتی زن مهریه اش رو میبخشه، دیگه تمومه و نمیتونه پشیمون بشه. اما داستان به این سادگی ها نیست و کلی بحث و نظر حقوقی پشتش هست.
ماهیت حقوقی بذل مهریه: هبه، ابراء یا بخشش طلب؟
اینکه بذل مهریه دقیقاً چه ماهیت حقوقی داره، همیشه مورد بحث حقوقدان ها بوده. سه تا دیدگاه اصلی وجود داره:
-
هبه دین: خیلی ها معتقدند بذل مهریه نوعی هبه دینه. یعنی زن، اون دینی رو که شوهرش بابت مهریه به گردنشه، به خودش (شوهر) هبه می کنه. اگه این دیدگاه رو قبول کنیم، پس بذل مهریه هم مثل هبه، نیاز به «قبول» شوهر داره و در حالت عادی «قابل رجوع» هم هست، مگر در موارد خاص.
-
ابراء: بعضی ها بذل مهریه رو «ابراء» میدونن. ابراء یعنی اینکه طلبکار به طور یک طرفه از حق خودش می گذره و دین مدیون رو ساقط می کنه. ماده ۲۸۹ قانون مدنی میگه: «ابراء عبارت از این است که داین از حق خود به اختیار صرف نظر نماید.» خوبی ابراء اینه که یه «ایقاع» (عمل حقوقی یک جانبه) هست و نیاز به قبول مدیون (شوهر) نداره و مهم تر اینکه، قابل رجوع نیست.
-
بخشش طلب: ماده ۸۰۶ قانون مدنی می گه: «هرگاه داین طلب خود را به مدیون ببخشد، حق رجوع ندارد.» این ماده هم خودش کلی بحث داره! مرحوم دکتر کاتوزیان معتقدند که این بخشش طلب، همون هبه دینه و برای اینکه اتفاق بیفته، مدیون (شوهر) باید قبول کنه. اما دکتر جعفری لنگرودی نظر دیگه ای دارن و میگن این بخشش طلب، در واقع همون ابراء هست و چون ابراء ایقاعه، نیازی به قبول مدیون نداره. نتیجه عملی این اختلاف نظر اینه که اگه بخشش طلب رو ابراء بدونیم، دیگه زن نمیتونه ازش رجوع کنه، اما اگه هبه دین بدونیم، در شرایط خاص قابل رجوع خواهد بود.
خب، می بینید که چقدر بحث پیچیده میشه! اما چیزی که توی رویه قضایی بیشتر دیده میشه اینه که اگه زن مهریه رو در قالب «ابراء» ببخشه، دیگه نمیتونه رجوع کنه. اما اگه در قالب «هبه دین» باشه، ممکنه قابل رجوع باشه. بنابراین، نحوه بیان و ثبت این بخشش، خیلی توی آینده حقوقی اون تاثیر داره.
قابلیت رجوع از بذل مهریه: مهم ترین دغدغه!
اینجاست که قضیه برای خیلی از زوجین جدی میشه. آیا میشه از بذل مهریه پشیمون شد و مهریه رو پس گرفت؟
-
قاعده کلی: اگه بذل مهریه در قالب «هبه دین» انجام شده باشه، اصالتاً قابل رجوعه. یعنی زن میتونه پشیمون بشه و درخواست مهریه اش رو بده. این حرفیه که خیلی از دادگاه ها هم بهش عمل می کنند.
-
موارد عدم رجوع: اما یه سری استثنائات و شرایطی هست که دیگه زن نمیتونه از بذل مهریه اش رجوع کنه:
-
اگه در قالب ابراء باشه: همونطور که گفتیم، ابراء غیر قابل رجوعه. پس اگه توی سند یا توافق، صراحتاً نوشته شده باشه که زن شوهرش رو از پرداخت مهریه «ابراء» کرده، دیگه حرفی برای رجوع باقی نمیمونه.
-
اگه عوضی در برابرش داده شده باشه (هبه معوض): فرض کنید زن مهریه اش رو میبخشه به شرط اینکه شوهرش یه کاری انجام بده یا مثلاً حق طلاق رو به زن بده. اگه اون شرط انجام بشه، دیگه رجوع ممکن نیست.
-
بعد از فوت زن (واهب) یا شوهر (متهب): ماده ۸۰۵ قانون مدنی می گه: «بعد از فوت واهب یا متهب رجوع ممکن نیست.» پس اگه زن مهریه اش رو بخشیده باشه و بعدش خودش یا شوهرش فوت کنه، دیگه ورثه هم نمیتونن ادعای رجوع کنن.
-
در طلاق بائن (مگر در موارد خاص): بعد از طلاق بائن، اصولا رجوع به مهریه ممکن نیست. اما خب همیشه باید به جزئیات پرونده نگاه کرد.
-
بذل مهریه در طلاق توافقی: یه بازی با زمان!
طلاق توافقی یکی از موقعیت هاییه که بذل مهریه خیلی اتفاق میفته. زن برای اینکه طلاقش رو بگیره، بخشی از مهریه یا کلش رو میبخشه. اما یه نکته خیلی مهم وجود داره:
-
محدودیت سه ماهه عده طلاق رجعی: اگر طلاق از نوع رجعی باشه و زن مهریه اش رو بخشیده باشه، تا سه ماه و در طول دوران عده طلاق، زن میتونه از این بخشش پشیمون بشه و مهریه اش رو دوباره مطالبه کنه. این رو هم بدونید که اگر زن از بذل مهریه در این مدت رجوع کنه، مرد هم این حق رو پیدا میکنه که به زندگی مشترک رجوع کنه، حتی اگه طلاق توافقی بوده باشه!
-
راهکار حقوقی برای جلوگیری از رجوع زن: برای اینکه جلوی این پشیمانی و رجوع زن گرفته بشه، معمولاً در دادنامه طلاق توافقی یا در محضر طلاق، این جمله نوشته میشه که «زن حق رجوع از مهریه و مابذل را از خود ساقط نمود.» یا اینکه بذل مهریه ضمن یک عقد لازم (مثلاً یک عقد خارج از لازم) انجام بشه تا زن نتونه رجوع کنه.
اقرار به دریافت مهریه: آیا همیشه یعنی بخشش؟
گاهی اوقات زن اقرار می کنه که مهریه اش رو تمام و کمال دریافت کرده. آیا این اقرار همیشه به معنی ابراء و عدم قابلیت رجوعه؟ لزوماً نه! اگه ثابت بشه که این اقرار از روی اجبار بوده یا واقعیت نداشته، ممکنه اعتبارش زیر سوال بره. اما خب، دادگاه ممکنه همین اقرار رو به منزله «ابراء» تلقی کنه که در این صورت، دیگه غیر قابل رجوع میشه. پس خیلی باید حواس جمع بود.
ابراء و بخشش طلب: تمایز با بذل و هبه برای رفع کامل ابهام
برای اینکه دیگه هیچ ابهامی نمونه و تفاوت ها رو حسابی ملکه ذهن کنیم، بیایید یه نگاهی هم به دو تا مفهوم دیگه بندازیم که خیلی به بذل و هبه شبیه هستن، اما تفاوت های اساسی دارن: ابراء و بخشش طلب.
ابراء: یک طرفه و بدون بازگشت!
ابراء (Abra’) توی حقوق ما خیلی مهمه. ماده ۲۸۹ قانون مدنی اینجوری تعریفش می کنه: «ابراء عبارت از این است که داین از حق خود به اختیار صرف نظر نماید.»
-
تعریف ساده: ابراء یعنی طلبکار (اون کسی که پولش رو میخواد) به خواست خودش، دیگه از مدیون (اون کسی که بدهکاره) طلبش رو نخواد و اون بدهی رو از بین ببره.
-
ماهیت: ابراء یک «ایقاع» هست. ایقاع یعنی یک عمل حقوقی که فقط با اراده یک نفر انجام میشه و نیازی به قبول طرف مقابل نداره. مثلاً وقتی شما از کسی ابراء می کنید، نیازی نیست اون فرد بگه قبول کردم تا این ابراء معتبر باشه. همین که شما بخواید، کافیه.
-
عدم قابلیت رجوع: مهم ترین ویژگی ابراء اینه که اصلاً قابل رجوع نیست. یعنی وقتی شما مدیونی رو ابراء کردید، دیگه تمومه و نمیتونید پشیمون بشید و دوباره طلب خودتون رو بخواید.
پس، اگه میخواهید بدون برگشت و بدون دردسر، دینی رو ببخشید، بهترین راه استفاده از کلمه «ابراء» است.
بخشش طلب: شبیه هبه، اما غیرقابل رجوع!
این یکی همون موردیه که گفتیم حقوقدان ها درباره اش اختلاف نظر دارن. ماده ۸۰۶ قانون مدنی میگه: «هرگاه داین طلب خود را به مدیون ببخشد، حق رجوع ندارد.»
-
تعریف: یعنی اگه طلبکار، طلبی رو که از مدیون داره، به خود مدیون ببخشه.
-
ماهیت و اختلاف نظر: همونطور که قبلاً گفتیم، مرحوم دکتر کاتوزیان این رو نوعی «هبه دین» میدونن که نیاز به قبول مدیون داره. اما دکتر جعفری لنگرودی معتقدن که این همون «ابراء» هست و نیازی به قبول نداره. با این حال، نتیجه عملی ماده ۸۰۶ اینه که در این حالت حق رجوع وجود نداره.
پس، اگرچه این دو دیدگاه درباره ماهیت این بخشش با هم فرق دارن (هبه یا ابراء)، اما در نهایت هر دو به این نتیجه میرسن که طلبکار نمیتونه از این بخشش پشیمون بشه. این نشون میده که هدف قانونگذار در این ماده، ایجاد ثبات و قطعیت در روابط دینی بوده.
یه مقایسه کوچیک: ابراء، بخشش طلب، هبه دین و بذل مهریه
برای اینکه بهتر این تفاوت ها رو توی ذهنتون جا بدید، یه بار دیگه ببینیم هر کدوم چطوری عمل میکنن:
-
ابراء: طلبکار از طلبش میگذره، یک طرفه است، غیرقابل رجوعه.
-
بخشش طلب (ماده ۸۰۶ ق.م): طلبکار طلبش رو به مدیون میبخشه، غیرقابل رجوعه (اگرچه در ماهیتش بحث هست).
-
هبه دین: طلبکار طلبش رو به کسی (میتونه خود مدیون باشه) هبه میکنه، نیاز به قبول داره، اصالتاً قابل رجوعه مگر در موارد استثنا.
-
بذل مهریه: اغلب مصداق هبه دینه، نیاز به قبول شوهر داره، اصالتاً قابل رجوعه مگر اینکه در قالب ابراء صورت گرفته باشه یا شرایطی مثل فوت یا هبه معوض پیش بیاد.
نکات مهم حقوقی و کاربردی تکمیلی: چیزهایی که باید بدونید!
حالا که تفاوت های اصلی رو گفتیم، بد نیست به چند تا نکته مهم دیگه هم اشاره کنیم که دونستنشون میتونه خیلی به کارتون بیاد.
تغییر در عین موهوبه: اگه مال هبه شده عوض بشه چی؟
گفتیم که هبه در حالت عادی قابل رجوعه، اما اگه عین موهوبه (یعنی اون مالی که بخشیده شده) تغییر کنه، دیگه حق رجوع از بین میره. مثلاً:
-
اگه مردی زمینی رو به همسرش هبه کنه و زن روی اون زمین یه خونه بسازه، دیگه مرد نمیتونه زمین رو پس بگیره، چون مال تغییر اساسی کرده.
-
اگه طلا یا جواهری هبه بشه و متهب اون رو بفروشه و باهاش طلای دیگه ای بخره یا اون رو ذوب کنه، دیگه عین موهوبه از بین رفته یا تغییر کرده و رجوع ممکن نیست.
خروج عین موهوبه از ملکیت متهب: اگه متهب مال رو به کسی دیگه بده؟
یکی دیگه از مواردی که حق رجوع از بین میره، وقتیه که مال هبه شده از ملکیت متهب خارج بشه. مثلاً:
-
اگه پدری یه آپارتمان به پسرش هبه کنه و پسر اون آپارتمان رو بفروشه، دیگه پدر نمیتونه از هبه رجوع کنه، حتی اگه پسر بعداً اون آپارتمان رو دوباره بخره!
-
حتی اگه مال موهوبه قهراً (یعنی ناخواسته و بدون اراده متهب) از ملکیتش خارج بشه، مثلاً توی دادگاه توقیف بشه یا متهب ورشکست بشه و مالش جزو دارایی های ورشکستگی قرار بگیره، باز هم حق رجوع واهب از بین میره.
-
اگه متهب اون مال رو به رهن بذاره و متعلق حق شخص ثالثی بشه، باز هم حق رجوع وجود نداره.
اسقاط حق رجوع: میشه کلاً حق پشیمانی رو از بین برد؟
اینجا هم یه بحث حقوقی داریم. آیا واهب میتونه از همون اول بگه من حق رجوع از این هبه رو از خودم ساقط کردم و دیگه نتونه پشیمون بشه؟
توی عمل، خیلی از دادگاه ها و حقوقدان ها این رو قبول دارن و میگن میشه حق رجوع رو ساقط کرد، مثلاً ضمن یک عقد لازم دیگه (مثل عقد بیع یا اجاره) شرط کرد که واهب حق رجوع نداره. اما دکتر جعفری لنگرودی، یکی از حقوقدان های برجسته، نظر دیگه ای دارن و میگن حق رجوع توی هبه از قواعد آمره است، یعنی از اون قواعدیه که نمیشه برخلافش توافق کرد و حتی با شرط ضمن عقد هم قابل اسقاط نیست. این اختلاف نظر نشون میده که همیشه توی مسائل حقوقی، باید جوانب مختلف رو در نظر گرفت.
نقش سند رسمی: سند رسمی جلوی رجوع رو میگیره؟
خیلی ها فکر می کنن اگه هبه یا بذل مهریه توی دفترخونه و با سند رسمی انجام بشه، دیگه غیرقابل رجوع میشه. اما این تصور همیشه درست نیست! اگه ماهیت عمل، هبه باشه (حتی اگه سند رسمی باشه)، تا زمانی که یکی از موارد عدم رجوع اتفاق نیفته، واهب همچنان حق رجوع داره. سند رسمی فقط اثبات کردن هبه رو آسون تر میکنه، اما ماهیت و قواعد حقوقی هبه رو عوض نمیکنه. مگر اینکه سند رسمی، ماهیت ابراء یا بخشش طلب (موضوع ماده ۸۰۶) رو داشته باشه که در اون صورت، غیرقابل رجوعه.
پس، اگه قصد دارید مالی رو ببخشید و نمیخواهید بعداً قابل برگشت باشه، باید حواستون باشه که این کار رو در قالب «ابراء» یا «بخشش طلب» (با لحاظ اختلاف نظرها) انجام بدید، یا اینکه شرایط «هبه معوض» رو فراهم کنید و عوض رو دریافت کنید تا حق رجوع از بین بره.
نتیجه گیری
همونطور که دیدید، دنیای بذل و هبه و مفاهیم مرتبط با اون ها مثل ابراء و بخشش طلب، پر از ظرافت ها و پیچیدگی های حقوقیه که دونستن شون برای هر کسی، مخصوصاً در مسائل مهمی مثل مهریه و انتقال اموال، ضروریه. فهمیدیم که هبه یه عقد جامع تر و کلی تره که نیاز به «قبول» و «قبض» داره و اصالتاً قابل رجوعه، مگر در شرایط خاص. در مقابل، بذل بیشتر یه اصطلاح عرفیه که اغلب برای بخشش حقوق دینی، به ویژه «بذل مهریه»، استفاده میشه و معمولاً در قالب «هبه دین» قرار می گیره که اون هم قابل رجوعه.
در کنار این ها، با ابراء آشنا شدیم که یه عمل حقوقی یک طرفه و غیرقابل رجوعه، و بخشش طلب رو دیدیم که طبق قانون، غیرقابل رجوعه، هرچند توی ماهیتش بحث و نظرهای متفاوتی وجود داره. این همه جزئیات و تفاوت های ریز، نشون میده که توی مسائل حقوقی، هیچ وقت نباید سرسری و بدون آگاهی عمل کرد.
تصمیم گیری درست در مورد اینکه از چه واژه ای استفاده کنیم (هبه، بذل، ابراء یا بخشش طلب) و چطوری اون رو به ثبت برسونیم، میتونه سرنوشت ساز باشه. یه اشتباه کوچیک توی انتخاب کلمه یا رعایت نکردن یه شرط قانونی، میتونه بعداً دردسرهای بزرگی براتون درست کنه. برای همین، همیشه تاکید می کنیم که قبل از هر اقدامی در این زمینه ها، حتماً با یک وکیل متخصص و باتجربه مشورت کنید. اونها میتونن با توجه به شرایط خاص شما، بهترین راهکار رو پیشنهاد بدن و جلوی مشکلات احتمالی رو بگیرن.
امیدواریم این مقاله بهتون کمک کرده باشه تا تصویر روشن تری از این مفاهیم حقوقی پیدا کنید. اگر سوالی دارید یا تجربه مشابهی داشتید، میتونید در بخش دیدگاه ها با ما در میان بذارید.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "تفاوت بذل و هبه | راهنمای جامع احکام قانونی و شرعی" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "تفاوت بذل و هبه | راهنمای جامع احکام قانونی و شرعی"، کلیک کنید.